اشعار آیینی خیمه...

^ اشک ها فصل تماشاست امانم بدهید

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 تیر 1399

^ اشک ها فصل تماشاست امانم بدهید

متن شعر

اشک ها فصل تماشاست امانم بدهید
شوق آیینه به چشم نگرانم بدهید

***

اشک ها فصل تماشاست امانم بدهید
شوق آیینه به چشم نگرانم بدهید

.
از شما می شنوم عطر گل یاسین را
خاک ها رنگ یقینی به گمانم بدهید

.

جامی از اشک فراهم شد اگر ای مردم
به تسلای دل همسفرانم بدهید

.
طول یک چلّه جدایی به خدا یک عمر است
گاه خط و خبر از سیر زمانم بدهید

.
گر خبر دار شدید از گل داودی من
یک شمیم از نفسش روح و روانم بدهید

.
پاره های دلم افتاده در این دشت ، به خاک
رخصت گریه به گلگون کفنانم بدهید

.
کاکل آشفته به خون ، خفته در این جا سروی
باز در سایه اش آرامش جانم بدهید

.
این رباب است که با لاله رخان می گوید :
ذکر لالایی گل را به زبانم بدهید

.
من که از عطر گل فاطمه مدهوش شدم
خبر از حال و هوای دگرانم بدهید

.
سجده ها کرده ام از بوسه بر این تربت پاک
طاقت از دست شد ، آرامه ی جانم بدهید

.
دشت لبریز گلاب است اگر امکان دارد
برگی از آن گل صد برگ نشانم بدهید

.
اربعین نیست حدیثی که فراموش شود
شعله ی عشق نه آن است که خاموش شود

.

.

.

استاد محمدجواد غفورزاده

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *