اشعار آیینی خیمه...

الغوث الغوث بیا برس به دادم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 آبان 1399

الغوث الغوث بیا برس به دادم

متن شعر

الغوث الغوث بیا برس به دادم

***

الغوث الغوث بیا برس به دادم

بذار صدات کنم من پیاپی و دمادم

.

دریا دریا چشمام برات می باره

مگه غلامت آقا کی و به جز تو داره

.

اگه نبریم به کربلا چه خاکی باید به سر کنم

آرزومه شب هام و حسین تو حرمت سحر کنم

.

امیر دل های مبتلا

طبیب دلای غم نصیب

.

من و می کِشی به کربلا

من و می کُشی با بوی سیب

.

یا ثارالله ابی عبدالله

.

عاشق عاشق اونه که روضه گرده

همون که زندگی شو وقف غم تو کرده

.

زائر زائر تو کربلات زیاده

خوشا به حال اون که اومد حرم پیاده

.

حرم تو آرزوی من

حرم تو عرش کبریا

.

همیشه پُر از ملائکه

همیشه پُر از برو بیا

.

سینه زنی زد نفس نفس تا که برسه به مرقدت

کبوتری پر زد از قفس تا که بشینه رو گنبدت

.

یا ثارالله ابی عبدالله

.

دارم دارم یه عشق بی نهایت

به بیرق و به پرچم به روضه و به هیئت

.

هیئت هیئت بهشتمه همیشه

هیچ جا برای نوکر کرب و بلا نمی شه

.

برای تو گریه می کنم به تو می رسم از این طریق

برای منی آخرین امید برای منی بهترین رفیق

.

تویی و یه لطف بی دریغ به غلام و عبد و نوکرت

منم و یه باور عمیق به شفاعت تو محشرت

.

اگه نبریم به کربلا چه خاکی باید به سر کنم

آرزومه شب هام و حسین تو حرمت سحر کنم

.

امیر دل های مبتلا

طبیب دلای غم نصیب

.

من و می کِشی به کربلا

من و می کُشی با بوی سیب

.

یا ثارالله ابی عبدالله

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *