اشعار آیینی خیمه...
اومده یه کاروونی میون نم نم بارون

اومده یه کاروونی میون نم نم بارون

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 آبان 1402

اومده یه کاروونی میون نم نم بارون

متن شعر

اومده یه کاروونی میون نم نم بارون
برا دشت کربلا باز اربعین اومده مهمون
.
کاروون اومده اما نداره قافله سالار
اومده بعد چهل روز ولی این بار بی علمدار
.
پشت قافله یکی هست تو دلش یه دنیا درده
به حسین قول داده بوده بی رقیه بر نگرده
.
یا حسین غریب مادر
.
زینب اومده زیارت با تنی که نیمه جونه
کنار قبر حسینش داره فاتحه می خونه
.
برا زینب این چهل روز انگاری بوده چهل سال
پیرهن خونی تو دستاش داره میره سمت گودال
.
نجمه و لیلا کنار مزار قاسم و اکبر
اما هی رباب می گرده پی قبر علی اصغر
.
یا حسین غریب مادر
.
هنوزم بعد چهل روز ؛ رد خیمه سوخته ها هست
هنوزم نیزه شکسته روی خاک قتلگاه هست
.
نه دیگه گوشواره ای هست نه دیگه معجری مونده
نه دیگه گهواره ای هست نه علی اصغری مونده
.
توی علقمه سکینه شده چشماش مثه دریا
جگرش داره می سوزه که کوچیکه قبر سقا
.
یا حسین غریب مادر
.
.
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *