اشعار آیینی خیمه...

^ ای سمت خود کشانده خواص و عوام را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 تیر 1399

^ ای سمت خود کشانده خواص و عوام را

متن شعر

ای سمت خود کشانده خواص و عوام را

***

ای سمت خود کشانده خواص و عوام را

دریاب این سپاه پیاده نظام را !

.

با هر عمود ، رو به تو تجدید می کنم

مثل وضو به نیت قرب احترام را

.

هر کس سلام داد تو را در سفر ، گرفت

در موکب نخست ، جواب سلام را

.

از دست خادمان تو نوشید هر که چای

یکجا چشید لذت شرب مدام را

.

یک بام داشت با دو هوا در مثال ها

تا این که دید چشم کبوتر دو بام را

.

گفتم که ” السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ… ” برد

اشک علی الدوام ، قوام کلام را

.

” ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش “

ما حاضریم نوکری این امام را

.

پای پیاده آمدم و روی من سیاه !

پای برهنه نیستم این چند گام را

.

با دست خالی آمدم و روی من سیاه !

چیزی نبود قابل عرض این مقام را

.

مصراع آخر است ، رسیدیم کربلا

باید چه کرد این همه حُسن ختام را ؟

.

.

.

محمدحسین ملکیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *