با اشک و غم هم رازم و
***
با اشک و غم هم رازم و
.
دلتنگم ای کرب و بلا
در اربعین دیدار ما
.
باعاشقان روی حسین
با زائران کوی حسین
می آیم آخر سوی حسین
.
لبیک یا مولا یا حسین
.
شدَّ الهَوى حبلَ الجَوى
و اجتاحَني سَيلُ النَوى
لِلوَصلِ عَيني سَاهِرَة
دلدادگی ریسمان عشق را محکم کرد
و سیل دوری و فراق من را بَرد
چشمانم به انتظار وصال ( کربلا) بیدار است
.
أَطْفَأَ شَمْعِي مَدْمَعِي
و دَكَّ نَوْحِي مَسْمَعِي
اشکم شمع مرا خاموش کرد
و مویه ها و نوحه ها در گوشم طنین انداز شد
.
إيهٍ دُمُوعي ، اشتَعِلي !
نارُ اشتياقي ، كمْ تَصْطَلِي !
ليلُ انتِظاري ، هَلْ يَنجَلي ؟
هان ! ای اشک های چشم من ، بجوشید
ای آتش شوق من چقدر شعله وری !
آیا شب انتظار مرا پایانی هست ؟
.
مولاي مولاي السلام
سلام ای مولای من
.
هُنَا الأَسى كُلُّ الأَسى
هُنَا الصِغارُ و النِسَا
هُنَا النُجومُ الزَاهِرَةْ
اینجا همان محل اندوه و غم است ؛ همه ی غم ها اینجاست
اینجا جایی است که کودکان و زنان اهل بیت بودند
اینجا همان جایی است که ستارگان درخشان بودند
.
مِنْ سَاجِياتٍ صُرَّعِ
تَدعو إلى التَّفَجُّعِ
این ستارگان همان اجساد ساکن و بر زمین افتاده اند
و این اجساد به نوحه و عزا فرا می خوانند
.
يا ودايَ الطَّفِّ ما جرى ؟
فاقَ المُصابُ التَّصَوُرَا
هذا حسينٌ فَوقَ الثَرَى
ای سرزمین کربلا چه اتفاقی افتاده است ؟
این مصیبت از تصور فراتر است
این حسین علیه السلام است که بر خاک افتاده است
.
عليكَ مولاي السلامْ
ای مولای من سلام بر تو
.
إليكَ آتٍ سَيِّدي
الأربَعينُ مَوْعِدِي
ذِكراكَ أحلى خاطِرَة
مولایم ، به سوی تو رهسپارم
میعاد ما اربعین است
یاد تو شیرین ترین خاطره است
.
جابرُ قدْ جاءَ معي
يَأخُذُني للمَصرعِ
جابر با من آمده است
و مرا به سوی قتلگاه تو می کشاند
.
عندكَ يا مولايَ المُنى
ظُلْمَةُ رُوحِي تَلقىْ السَّنا
كُلُّ وُجُودي لكَ انحَنى
مولای من ! آرزوهایم نزد توست
تاریکی روحم به روشنی می گراید
تمام وجودم برای تو تعظیم میکند
.
مَوْلاي مَوْلاي السَلامْ
سلام ای مولای من
.
.
.
شعر فارسی : محمد مهدی سیار
شعر عربی : احمد حسن الحجیری از بحرین
.
نظرات