محمد بیابانی
.
ببر از سینه ی جهان غم را
شاد کن با ظهور ، عالم را
.
خوب و بد میهمان بزم توایم
بخر این جنس های درهم را
.
دوست داریم با تو گریه کنیم
چون محرم پس از محرم را
.
مثل چشمان خویش جوشان کن
جوی این اشک های نم نم را
.
در حدیث است می کند خاموش
اشک ما آتش جهنم را
.
طالب خون کربلا برگرد
و برافراز بیرق غم را
.
روی کعبه به احتزاز درآر
با دم یا حسین ، پرچم را
.
نذرتان کرده بودم این یک ماه
در توان خود آنچه دارم را
.
دارم امید تا قبول کنی
به زیادی لطفت این کم را
.
درد من کربلاست ؛ میدانی
اربعین لطف کن دوایم را
.
.
.
نظرات