ببین در مشرق نیزه طلوع مه جبین ها را …
****
ببین در مشرق نیزه طلوع مه جبین ها را …
و بشنو نغمه ی قرآن مقطوع الوتین ها را …
ببار ای آسمان كه دختران آفتاب از حجب
به روی چهره می گیرند ابر آستین ها را
.
نمی خواهد بتابد بر زمین خورشید از آن هنگام
كه دیدی بر تن صحرا ، تنِ تنهاترین ها را
.
دل سنگ كنار جاده از غم آب شد تا خواست
ببوسد زخم های پای آن محمل نشین ها را …
.
اگرچه داغ تلخی دیده ای اما به لب داری
همان شیرینی شكراً لرب العالمین ها را …
.
چه نقش یا حسینی بر عقیق قلب تو حك كرد !
خدا از اعتبار انداخت بازار نگین ها را
.
تو هم مثل حسینت آیه ی إنا فتحنایی …
كه عشقت فتح كرده قلب ها و سرزمین ها را …
.
به آتش می زند پروانه ی شمع دمشق تو
كه با خون خودش پاسخ دهد هل من معین ها را …
.
به من یك جرعه از صبرت بنوشان و دعا كن تا
بیایم پا به پای ماتم تو اربعین ها را
.
.
.
بشری صاحبی
.
نظرات