اشعار آیینی خیمه...

^ بخشیده بر خورشید نور مأمنش را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 16 بهمن 1401

^ بخشیده بر خورشید نور مأمنش را

متن شعر

بخشیده بر خورشید نور مأمنش را

***

بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را

.

” با کاف و ها و یا و عین و صاد ” ، مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را

.

ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را

.

آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست ؛ کوی و برزنش را
.
این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را

.

از آستینش ؛ احتضارش را بپرسید
” شرمش ” بخواند روضه ی جان دادنش را
.

با خط نامحرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را

.

با حرمتِ آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را
.

او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را

.

از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را
.

با خنجر کندی کسی از بین می برد
گل بوسه های ” ان یکاد ” گردنش را

.

کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را
.

او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را

.

بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را

.

.

.

 حجت الاسلام محسن حنیفی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *