اشعار آیینی خیمه...

بلند شو اومده خواهر عجب اومدنی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 بهمن 1399

بلند شو اومده خواهر عجب اومدنی

متن شعر

بلند شو اومده خواهر عجب اومدنی

***

بلند شو اومده خواهر عجب اومدنی
بمیرم میگن انگار که هنوز بی کفنی

.
شاید منو نشناسی داداش ؛ زینبم
تو که رو من حساسی داداش ؛ زینبم

.
هر طوری بود روزمو شب کردم
تو زیر خورشید ؛ منم تب کردم

.
یادم میاد رفتی من جا موندم
وداع کردی و منم می خوندم

.
التماست می کنم نرو
خواهرت می میره حسین

.
چشم به راه اعضای تو
نیزه و شمشیره حسین

.

حسین حسین حسین حسین

.

آوردم پیرهنت رو ؛ عجب پیرُهنی
دونستم از همین جامه ؛ نمونده بدنی

.
نگی به من این قدّ هلالی چیه
رو پیرهنت شکلای هلالی چیه

.

از ویرونه یه کبوتر پر زد

رقیه سادات یه شب پرپر زد

.

یادت هست که رفتی من جا موندم

وداع کردی و برات می خوندم

.

التماست می کنم نرو

شده لشگر بی حوصله

.

سینه تو می شکافه حسین

تیر مسموم حرمله

.

حسین ؛ سر رأست جنجاله

حسین ، مادرم تو گوداله

.

حسین حسین حسین حسین

.

.

.

برچسب ها

نظرات

  1. علی پور میگه

    عالی بود
    اجرتون با ارباب

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *