اشعار آیینی خیمه...

به خرابه ی تاریک ، ماه آسمون سر زد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 شهریور 1399

به خرابه ی تاریک ، ماه آسمون سر زد

متن شعر

به خرابه ی تاریک ، ماه آسمون سر زد

***

به خرابه ی تاریک ، ماه آسمون سر زد

بابا جون خبر داری که چی سرم اومد

.

مگه یادم میره ، سرت روی نیزه ها رفت

مگه یادم میره ، آهِ دلم تا کجا رفت

.

مگه یادم میره ، عمه میون بازار و

مگه یادم میره ، سرت توی تشت طلا رفت

.

یادمه غم بی امون و

یادمه لب غرق خون و

.

یادمه قاری قرآن و

یادمه چوب خیزرون و

.

به شوق وصال تو پا شدم زمین خوردم

تا بیای پیشم بابا هزار دفعه مُردم

.

مگه یادم میره ، آتیش زدند خیمه ها رو

مگه یادم میره ، زخم زبون شامیا رو

.

مگه یادم میره ، گم شدنم بین صحرا

مگه یادم میره ، شب توی بیابونا رو

.

یادمه از ناقه افتادم

یادمه ناله و فریادم

.

یادمه چه جوری من رو زد

یادمه انگاری جون دادم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *