اشعار آیینی خیمه...

^ به شوق از تو سرودن حروف جان بدهند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 آبان 1398

^ به شوق از تو سرودن حروف جان بدهند

متن شعر

به شوق از تو سرودن حروف جان بدهند

***

به شوق از تو سرودن حروف جان بدهند
اگر اجازه ی مدحت به این زبان بدهند

.
تمام ثانیه ها گریه بر غمت کردند
که تسلیت به دل صاحب الزمان بدهند

.
تنت میان تب است و دو دست لرزانت
ستون عرش خداوند را تکان بدهند

.
سوال کرده ام از نام قاتلت اما
مقاتل حسنی کوچه را نشان بدهند

.
هجوم بر جگرت برده زهر با مسمار
خدا کند به جگر گوشه ات امان بدهند

.
چقدر کاسه خودش را روی لبت زد تا
عنان مرثیه ات را به خیزران بدهند

.
تقاص جان‌ تو را زهر می دهد ؟ هرگز
تقاص جان تو را خولی و سنان بدهند

.
به سمت روضه ی سر می دوند مصرع ها
اگر اجازه ی روضه به روضه خوان بدهند

.
دوید خواهر او تا سر از تنش نبرند
سر بریده ی او را به این و آن بدهند

.
عبا و پیرهنش را که گرگ‌ ها بردند
عقیق سرخ‌ یمن‌ را به ساربان بدهند …

.

.

.

حجت الاسلام محسن حنیفی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *