حسین رستمی
.
بین عشاق جهان تا کی سفر باشد بس است
تا به کی لیلا ز مجنون بی خبر باشد بس است
.
جان لب هایی که بستی پلک هایت را مبند
سهم من از تو نگاهی هم اگر باشد بس است
.
نه غذا نه آب نه معجر نه مو نه پا نه کفش
گوشواره هم نمی خواهم ، پدر باشد بس است
.
عمه امری نیست دارم رفع زحمت می کنم
بودنم تا کی برایت دردسر باشد بس است
.
دیر شد برخیز گفتم که به عمه گفته ام
یک نفر از رفتن من با خبر باشد بس است
.
.
.
نظرات