اشعار آیینی خیمه...

بی تو چی سر من آورد آقا کوفه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 شهریور 1398

بی تو چی سر من آورد آقا کوفه

متن شعر

بی تو چی سر من آورد آقا کوفه

***

بی تو چی سر من آورد آقا کوفه

تنها موندم اینجا نیا کوفه نیا کوفه

.

خیلی بی وفا و اهل دنیا کوفه

تنها موندم اینجا نیا کوفه نیا کوفه

.

به جز یک پیرزن تنها نکرد هیچ کس به روم در وا

سفیر تو شده دیگه غریب و بی کس و تنها

.

بیا برگرد نیا اینجا که کینه دارن از ماها

با من اینجوری کردن پس سر تو چی میاد آقا

.

نیا آقا که اینجا خولی و شمر و سنان داره

نیا آقا توی این شهر رقیه ت میشه آواره 

.

امون ای دل امون ای دل

.

من که دل بریدم از این شهر باطل

ای وای از غریببی امون ای دل امون ای دل

.

هر گوشه تو این شهر آقا داره قاتل

ای وای از غریبی امون ای دل امون ای دل

.

آقا خیلی شدم مضطر شنیدم حرمله آخر

خبر داره که داره میرسه از راه علی اصغر 

.

می سازه نیزه آهنگر سفارش داده شمر خنجر

الهی که توی گودال به دست شمر نشی بی سر 

.

چی دیدم که دلم زاره یکی که دختری داره

می گفت که از سفر واست میارم بابا گوشواره 

.

بیا برگرد که اینا بی حیا و دزد ناموسن

بیا برگرد که اینجا معجر و گوشواره می دزدن

بیا برگرد از اینجا که سرت میره روی نی ها

زن و بچه ت رو بعد از تو کنیزی می برن آقا

.

نیا آقا که اینجا خولی و شمر و سنان داره

نیا آقا توی این شهر رقیه ت میشه آواره 

.

امون ای دل امون ای دل

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *