اشعار آیینی خیمه...

تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 مهر 1396

تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست

متن شعر

علیرضا احرامیان پور

.

تا هست خدا در دل من کرب و بلا هست
از درد غمت گریه ی بی چون و چرا هست

.
این دشت زیارتکده ی منظر رویت
بی روی تو عالم همه در آتشِ آهست

.
این قدر نگو یار نمانده است و غریبم
تا دختر زهرا و ابر مرد خدا هست

.
تو تیغ بده تا که به طوفان غیورم
معلوم شود زینب تو مرده و یا هست

.
از هل مِن پر سوز تو فهمیده دل من
در قافله ی نیزه سواران تو جا هست

.
هر هاجر خونین جگری هدیه ای آورد
ای کعبه ی من حال بگو نوبت ما هست ؟

.
تو ناز نفرما که بمیرند به پایت
یک گوشه ی چشمی که کفن پوش دو تا هست

.
من کار به برگشت پسرهام ندارم
خوش هستم از این که دو نفس با تو مرا هست

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *