اشعار آیینی خیمه...

^ خدای آینه از جنس دلبری بودی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 23 آبان 1398

^ خدای آینه از جنس دلبری بودی

متن شعر

خدای آینه از جنس دلبری بودی

***

خدای آینه از جنس دلبری بودی
صفای عطر بهشتِ معطری بودی

.

تو پیش از آن که خدا فکر خلقتی باشد
در آسمانِ وجود ؛ اهل سروری بودی

.

نه بعد اینکه هزاران هزار پیغمبر
” تو قبل اینکه بیایی پیمبری بودی “

.

برای فاطمه هم در سنین کودکی اش
تو مهربان تر از الطاف مادری بودی

.

نوید آمدنت هم پیام وحدت بود
همیشه در پی فکر برادری بودی

.

هنوز واله ام از وصف این دو نور جلی
علی شبیه تو یا نه تویی شبیه علی ؟

.

تویی که سفره ی اکرام بی حدی داری
هنوز شهره و حُسنِ زبانزدی داری

.

تویی پیمبر خضرا ، تویی رسول امین
نشان سیدی ات را به گنبدی داری

.

چه شوکت و جبروتی در این جهان بهتر
که در حریم خدا رفت و آمدی داری

.

تو چشمه ی برکاتی و نسلت ابتر نیست
تویی که قائم آل محمدی داری

.

ببخش گرچه برایت سروده کم گفتم
ببخش اینکه اگر شاعر بدی داری

.

بیا که با نفست رو به کعبه جان بدهی
تو آمدی که علی را به ما نشان بدهی

.

توان بده که کمی عاشقانه دم بزنم
میان باغ همین واژه ها قدم بزنم

.

توان بده که به عشق شکوه سیمایت
محاسبات دلم را کمی به هم بزنم

.

بیا مرا برسان تا ضریح چشمانت
که بوسه ای به دو آئینه ی حرم بزنم

.

اگر به ” لیله الاسرای ” چشم تو نرسم
بگو که حاجت دل را کجا رقم بزنم

.

بیا به پاس ارادت اجازه ای بده تا
مدال نوکریت را به سینه ام بزنم

.

ردای سبز نبوت نگین بر تن توست
مدال زرد اباالفاطمه به گردن توست

.

.

.

مجید قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *