اشعار آیینی خیمه...
خدا نیاره اسم من از قلم بیفته

خدا نیاره اسم من از قلم بیفته

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 30 آبان 1402

خدا نیاره اسم من از قلم بیفته

متن شعر

خدا نیاره اسم من از قلم بیفته
هوای کربلای تو از سرم بیفته
.
هوامو داشته باش آقا
اگه حواسم به تو نیس
.
به پای هر سلام من
یه کربلا پام بنویس
.
دعوتم کن؛ به حرم ؛ به حرم آقا
قسمتم کن ؛ ببرم ؛ ببرم آقا
.
حسین حبّک نعمتی ، حسین قبرک قبلتی
.
منم گدای زهرا منم غلام حیدر
حسینیم به لطف شیر حلال مادر
.
خدا کنه منم یه روز
یکی مث زهیر بشم
.
نوکر تو شدم حسین
که عاقبت به خیر بشم
.
کاری کن هر نفسم ؛ نفسم آقا
به کربلا برسم ؛ برسم آقا
.
دعوتم کن؛ به حرم ؛ به حرم آقا
قسمتم کن ؛ ببرم ؛ ببرم آقا
.
حسین حبّک نعمتی ، حسین قبرک قبلتی
.
سجده به تربت تو کار همیشگیمه
نفس زدن برا تو برکت زندگیمه
.
در خونت ندیدم هیچ کسی نا امید شه
خدا کنه همینجا موی سرم سپید شه
.
ارباب من شدی حسین
که نوکری بلد بشم
.
من از کنار اسم تو
چجوری ساده رد بشم
.
همین که خرج تو میشم
همه ش برام حساب میشه
.
تا اسم کربلا میاد
دلم دوباره آب میشه
.
از کربلا چه خبر ؛ چه خبر آقا
قسمتم کن یه سحر ؛ یه سحر آقا
.
.
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *