اشعار آیینی خیمه...

^ در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 تیر 1400

^ در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

متن شعر

در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

***

در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام

بارها از پیکر خود ، رفتن جان دیده ام

.

از غروب روز عاشورای سال شصت و یک

بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام

.

حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا

عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام

.

در منا آب گوارا دست زائرها دهید

حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام

.

زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند ؟!

من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام

.

شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام

بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام

.

خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست

مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام

.

کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام

یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام

.

آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام

آن قدر در پای خود خوار مغیلان دیده ام

.

چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است

آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام

.

خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت

خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام

.

یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من

عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام

.

با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ

عمه ی هم بازی ام را کنج ویران دیده ام

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *