اشعار آیینی خیمه...

روی دل تصویر ماهم را کشیدم آمدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 12 اردیبهشت 1400

روی دل تصویر ماهم را کشیدم آمدم

متن شعر

روی دل تصویر ماهم را کشیدم آمدم

***

روی دل تصویر ماهم را کشیدم آمدم
باز هم کوه گناهم را کشیدم آمدم
.
قفل بر روی در میخانه ی مستان زدند
بی خیال قفل راهم را کشیدم آمدم
.
دوستم می گفت می میری نرو دیوانه ای
حاصل عمر تباهم را کشیدم آمدم
.
ای خدا دیدی که از چنگال شیطان
دست های بی پناهم را کشیدم آمدم

.
از همان چشمان خشکی که خریداری نداشت
قطره قطره آب چاهم را کشیدم آمدم

.
آرزوهایم مرا در کنج زندان برده است
با خودم تبعیدگاهم را کشیدم آمدم

.
باز هم دست مرا بر چادر زهرا رساند
رنج کار اشتباهم را کشیدم آمدم

.
یا علی وا می کند حبس دعاهای مرا
از نجف کشکول آهم را کشیدم آمدم

.
گفت راوی زینب از هر کوچه با زحمت گذشت
دیگر از کوچه نگاهم را کشیدم آمدم

.
زینب از بازار برگشته خطابش با سر است
آستین پاره از بی معجری که بهتر است

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *