اشعار آیینی خیمه...

سرشار از ترانه ی یك رود جاری ام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 آذر 1399

سرشار از ترانه ی یك رود جاری ام

متن شعر

سرشار از ترانه ی یك رود جاری ام

***

سرشار از ترانه ی یك رود جاری ام

امروز در نهایت امّیدواری ام

.

احساس می كنم كه به دریا بدل شدم

احساس می كنم كه بر این خاك جاری ام

.

یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك

لبخند ناگهانی ابر بهاری ام

.

با دست خالی آمده ام محضر شما

رحمی كنید بر من و بر این نداری ام

.

دست دلم دخیل پر چادر شماست

بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام

.

یك عمر دوستدار حسین تو بوده ام

حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام

.

فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم

خدمتگزار بانوی این آستانه ایم

.

از روشنای عرش طلوعی دگر رسید

حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید

.

این بار چندم است كه در باغ اهل بیت

طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید

.

بانو تو آمدی و به شام سیاه ما

از فیض گام های تو نور سحر رسید

.

امشب خود خدا به علی هدیه می دهد

تو آمدی و زینت قلب پدر رسید

.

تو آمدی كه دور برادر بگردی و

اینگونه شد مدار فلك را قمر رسید

.

تو آمدی به خاطر تنهایی حسین

یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید

.

ما با حسین شور تماشا گرفته ایم

امشب میان زینبیون جا گرفته ایم

.

خورشید صبح گاهی بامت حسین بود

بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود

.

هر دفعه كه برادرت از راه می رسید

از فرط شور و شوق سلامت حسین بود

.

یک راستای نور وجود تو زینب است

نوری كه در مسیر امامت حسین بود

.

ساده ترش شد این كه نوشتیم زینب و

دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود

.

در ذیل خطبه های فصیحت مورخان

آورده اند تکه کلامت حسین بود

.

در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است

از كودكی ، ذكر قیامت حسین بود

.

خواهر اگر تویی و برادر اگر حسین

نادیده ام برادر و خواهر در عالمین

.

حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد

كی می شود فضائلتان را حساب كرد

.

چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است

باید به لطف گام تو گل را گلاب كرد

.

حتی بیان نام تو اعجاز می كند

این اسم سیئات مرا هم ثواب كرد

.

هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام

گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد

.

آیینه ی تمام قد حجب فاطمه

خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد

.

ای خواهر كریم مدینه فقیر را

یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد

.

تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست

ای خانمی كه هیچ كس آقاتر از تو نیست

.

ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه

مضمون جمله های تو گویاتر از همه

.

تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست

ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه

.

حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای

ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه

.

اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا

ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه

.

ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر

افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه

.

ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ

پیچیده می شدند و معماتر از همه ….

.

…. این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت

بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت

.

شاید که ارث تو پیغمبری نبود

در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود

.

پس هاله نور تو آنجا چه کاره بود ؟

راوی دروغ گفته سرت معجری نبود

.

بانو قسم به خون دهان برادرت

بزم شراب جای چنین خواهری نبود

.

با تو بنای گریه و زاری نداشتم

اما اگر که مادرتان بستری نبود

.

امروز با نفس زدنش خون نمی گریست

دیروز اگر جسارت میخ در نبود

.

جاری شده ست خون دل از دیده ی ترم

آمد دوباره فاطمیه ، وای مادرم

.

.

.

حسین رستمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *