اشعار آیینی خیمه...

^ شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 آذر 1397

^ شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش

متن شعر

شدم به صحبت شب های ارغوانی خوش
چنان که چای شد از رنگ زعفرانی خوش

.
بلای جان منی و خریدمت یک جا
رقیب تا شود از این بلای جانی خوش
.
ز خویش رفت ز شوق تکلم دلبر
کلیم بس که شد از ذوق ” لن ترانی ” خوش
.
دمد ز پیرهن تو هزار یوسف مصر
اگر گسیل کنی یک دو کاروانی خوش
.
چو پیر شد دو لبش آستان میکده است
کسی که بوده به پیمانه در جوانی خوش
.
خوشی کجاست به جز عشق بازی ازلی
نگه به صورت احمد فقط به عشق علی
.
اسیر صادقم و مستمند پیغمبر
به دست جعفرم و پای بند پیغمبر
.
بریده اند به جسمم قبای غم ها را
نوشته اند دلم را نژند پیغمبر
.
ز بند بند وجودم فقط علی خیزد
چنان که می رسد از بند بند پیغمبر
.
ز پای جعفر ، دستم نمی شود کوتاه
قسم به قامت و قدّ بلند پیغمبر
.
شراب فقه ششم را به میل می نوشم
برای بوسه ز لب های قند پیغمبر
.
مرا به دشت معاصی کسی شکار نکرد
ولی گرفت دلم را کمند پیغمبر
.
ز مرتضی به نبی و ز مصطفی به علی
پناه می برم امشب به حکم لم یزلی
.
ستایش دو جهان بهر حضرت صادق
دمیده است فلک چون ز دولت صادق
.
علی جمال و خدا طینت و بتول صفات
سرشته اند ملک را ز طلعت صادق
.
ز چاک پیرهنش صبح محشر است عیان
چه سینه ای است در آن پاک خلعت صادق
.
امیر معرکه ی روضه های عاشوراست
به هیئت است مقرّ حکومت صادق
.
ز خاک کرببلا مُهر کرد طاعت را
حسین را بنِگر در ارادت صادق
.
به یمن معنی احمد ز فیض پیر فلک
ملک به رقص در آمد ، دو تا دو تا تک تک

.

.

.

محمد سهرابی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *