اشعار آیینی خیمه...

^شد باده گر رسول ؛ سبو مرتضی علی ست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 بهمن 1396

^شد باده گر رسول ؛ سبو مرتضی علی ست

متن شعر

شد باده گر رسول ؛ سبو مرتضی علی ست
حق مرتضی علی ست و هو مرتضی علی ست

.

زمزم اگر که قطره ای از اشک فاطمه ست
آن کو از آن گرفته وضو مرتضی علی ست

.

بگذار بر جمل بنشیند عقیم شهر
شیر جمل ، مبارزه جو مرتضی علی ست

.

احمد به چشم دید شهابی میان عرش
فرمود جبرئیل که او مرتضی علی ست

.

شاهی که با وجود شکوه و جلالتش
می کرد کفش خویش رفو ، مرتضی علی ست

.

گفتید از چه نام علی نیست در کتاب ؟
نامحرمید و سرّ مگو مرتضی علی ست

.

آه ای ستون مسجد حنّانه با توام
حق با که بود ؟ راست بگو مرتضی علی ست

.

آن حرف ساده ای که کنار غدیر خم
در گوش ها نرفت فرو ، مرتضی علی ست

.

هر جا که چاه هست سکوتی عجیب هست
آن استخوان میان گلو ، مرتضی علی ست

.

.

.

پیمان طالبی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *