اشعار آیینی خیمه...

شکر خدا که عمری ست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 خرداد 1398

شکر خدا که عمری ست

متن شعر

شکر خدا که عمری ست در پشت این درم من
سرمایه دار شهرم ، مسکین حیدرم من

.
لب تشنه ى شراب ساقى کوثرم من
در مکتب ولایت شاگرد قنبرم من

.

با آب چاه کوفه ، اوّل وضو گرفتم
جارو زدم نجف را تا آبرو گرفتم

.

بى انتها على بود ، بى انتها نجف شد
تا رو به قبله کردم ، قبله نما نجف شد

.
در کوچه هاش رفتم ، معراج ما نجف شد
صوت اذان عاشق ، حیّ على نجف شد

.

یا حیدر است ، یاهو ، یا ربّناست حیدر
سوگند بر پیمبر ، اسلام ماست حیدر

.

من آمدم که کوه ایمان بسازى از من
اى ابر گریه کن تا باران بسازى از من

.
با درد آمدم تا درمان بسازى از من
یک بوسه اى بده تا سلمان بسازى از من

.

پیِر هزار ساله در پیش تو جوان است
آواره نیست نوکر تا کهف تو امان است

.

هر غزوه و نبردى رفت و دلاورى کرد
در سجده سر به زیرى ، در جنگ سرورى کرد

.
خوابید جاى احمد یعنى پیمبرى کرد
ارث از پدر پسر برد ، عبّاس حیدرى کرد

.

در کربلا عمو رفت ، سقّاى کودکان شد
قدّ حسین خم شد ، با مشک تا روان شد

.

چشمش به خیمه ها بود ، تیر سپر که آمد
از روى اسب افتاد ، گرزى به سر که آمد

.
زد زیر گریه بابا ، دردِ کمر که آمد
عمّه چقدر لرزید ، سویش نظر که آمد

.

برخیز اى دلاور ، تا حرمله نخندد
رفتى و شمر آمد ، دست مرا ببندد

.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *