اشعار آیینی خیمه...

^ ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 دی 1398

^ ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

متن شعر

ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

***

ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود

دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود

.

در ازدحام پشت در و دود و شعله ها

آتش سراغ گیسوی او را گرفته بود

.

می خواست تا جدا شود از پشت در ولی

تیزی میخ ؛ پهلوی او را گرفته بود

.

تحتِ فشار لنگه ی در گیر کرده بود

بی خود نبود در ؛ بوی او را گرفته بود

.

مولا چه می کشید چو می دید لشگری

در کوچه دور بانوی او را گرفته بود

.

باید به وضع خانه کسی می رسید پس

زینب به دست جاروی او را گرفته بود

.

فرصت نکرده بود که چادر به سر کند

شکر خدا که در روی او را گرفته بود

.

.

.

محمدجواد پرچمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *