اشعار آیینی خیمه...

^ غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 تیر 1399

^ غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش

متن شعر

غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش

***

غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش
تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش

.

شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را
پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش

.

سلام کرد به جدش … سلامی از سر صدق
سلام آن که کند جان فدای جانانش

.

سلام کرد بر آن گونه های خاک آلود
بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش

.

سلام کرد بر آن بوسه گاه نورانی
سلام آن که کند جان خویش قربانش

.

سلام آن که دلش زخمی مصیبت هاست
سلام آن که اگر بود کربلا – جانش

.

میان طف ، سپر نیزه و سنان می کرد
و می سپرد به شمشیرها گریبانش

.

سلام کرد بر آن جام نیزه نوشیده
بر آن کسی که شکستند عهد و پیمانش

.

سلام آن که اگر نی نوا حضور نداشت
علی الدوام شده ناله ی فراوانش

.

سلام آن که سرازیر می شود هر روز
به جای اشک روان ، سیل خون ز چشمانش …

.

.

.

مریم سقلاطونی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *