اشعار آیینی خیمه...
غم دل کجا ببرم

غم دل کجا ببرم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 آذر 1402

غم دل کجا ببرم

متن شعر

غم دل کجا ببرم
نه تو اون حسین منی ، نه من زینب تو
.
من و خاک غم به سرم
تو شهید بی کفنی ، فدای لب تو
.
تو سر نداری من سر و سامون ندارم
به سینه مرهم با اشک چشمام میذارم
.
وآی خواب از چشام رفته چهل شبه بیدارم
تا آخر عمرم گریه شده کارم
.
روی دست خواهر تو
اثر طنابه ولی ، دلو آروم می کنم
.
قاتلای مادر تو
شعله های بغض علی ، کشیدن به تنم
.
بعد اباالفضل منو به زنجیر کشیدن
جای تو خالی تو کوچه ها می کشیدن
.
وآی همون بلایی که به خیمه ها اومد
به چادر من هم شراره ها میزد
.
خواب از چشام رفته چهل شبه بیدارم
تا آخر عمرم گریه شده کارم
.
نمی دونی چی کشیدم
تا به کربلا برسم ، زیر بارون بلا
.
رنگ دلخوشی ندیدم
حتی قدر یک نفسم ، از اون روز تا به حالا
.
یادش به خیر اون یتیم زندون بلا
شبونه جون داد با دیدن طشت طلا
.
وآی بیا و آسوده از این خیالم کن
امانتت پر زد بیا حلالم کن
.
خواب از چشام رفته چهل شبه بیدارم
تا آخر عمرم گریه شده کارم
.
.
.

آثار دیگر

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *