اشعار آیینی خیمه...

^ مادرم خورده زمین تا که تو را دیده ، چرا ؟!

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 فروردین 1399

^ مادرم خورده زمین تا که تو را دیده ، چرا ؟!

متن شعر

مادرم خورده زمین تا که تو را دیده ، چرا ؟!
***
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده ، چرا ؟!
قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا ؟
.
به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند
خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا ؟
.
بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است
نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا ؟
.
مگر این آب روان مهریه ی زهرا نیست ؟
پسر مادر من با لب خشکیده چرا ؟
.
آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر
پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا ؟
.
نکند شمر دوباره به تنت سر زده است
بند بند تن عریان تو پاشیده چرا ؟
.
همه ی حرف من این است که با خنجر کند
گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا ؟!
.
هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم
آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا ؟
.
آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد ؟
به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا ؟
.
به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد
به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا ؟!
.
.

.

ابراهیم لآلی

محسن همتی

امیر علوی

حسین زارع زاده

رضا قربانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *