اشعار آیینی خیمه...

^ منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 آبان 1399

^ منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست

متن شعر

منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست

***

منم ذرّه و ذرّه پرور علی ست
منم بنده ، آنجا که سرور علی ست
منم ظلمت و نورْ گستر علی ست
منم تشنه ، ساقی کوثر علی ست

کسی که برایش دهم سر علی ست

.

چه خوب است از مرتضی دم زدن
از آن ، آفتاب خدا دم زدن
از آن ماه برج ولا دم زدن
و باید از او بی ریا دم زدن

که بیزار از هر چه مُنکَر ؛ علی ست

.

قدم می زنم توی راه نجف
به شوق رسیدن به شاه نجف …
… و یک سجده در بارگاه نجف
پناهنده ام در پناه نجف

فقط چشم امید من بر علی ست

.

اگر چه به معصیت آلوده ام
فقط سر به خاک رهش سوده ام
غلام غلامان او بوده ام
به روز قیامت دل آسوده ام

که قاضی دیوان کیفر علی ست

.

علی صاحب قبضه ی ذوالفقار
علی بهترین معنی اقتدار
علی صاحب الامر و الاختیار
علی غرق در ذات پروردگار

و از حدّ ادراک ؛ برتر علی ست

.

مَلَک مست یا ربنّای علی ست
فلک وصله ای بر عبای علی ست
بهشت عکس ایوان طلای علی ست
صدای خدا هم صدای علی ست

و بر پیکر مصطفی ، سر علی ست

.

علی کیست ؟ شمشیر و شیر خداست
علی کیست ؟ دستِ بگیرِ خداست
علی عارف سر به زیرِ خداست
علی نعمت بی نظیر خداست

تجلّای الله اکبر علی ست

.

امیری برازنده ی مرتضاست
بزرگی ، خودش بنده ی مرتضاست
بهشت نبی خنده ی مرتضاست
به نامی که زیبنده ی مرتضاست

فقط ذکر خاتون محشر علی ست

.

کریم است و اولاد او هم کریم
صراط علی جاده ی مستقیم
جنان مهر او هست و قهرش جحیم
شده مرحب از ضربه ی او دو نیم

کسی که کند فتح خیبر علی ست

.

دو شمشیر را توأمان می زده
دو تا نیزه را همزمان می زده
علی سر ز دشمن چنان می زده
که سر غٓلْت در آسمان می زده

به هفتاد لشکر برابر علی ست

.

اگر ضربه می زد سپر می شکافت
نه تنها سپر ؛ مغز سر می شکافت
سر و سینه تا به کمر می شکافت
علی نعره می زد جگر می شکافت

فقط لایق نام حیدر … علی ست

.

سلیمان اگر حشمت الله شد
غبار قدم های این شاه شد
هر آن کس از این راز آگاه شد
ولیّ خدا را هواخواه شد

که دردانه ی حیّ داور علی ست

.

علی نقطه ی با ، علی با خداست
در امواج دریا ، علی ناخداست
بلندای مولای من تا خداست
علی عالی و ربّ اعلی خداست

در اوّل علی بود و آخر علی ست

.

علی پهلوانی غرور آفرین
علی نور محض است و نور آفرین
نگاهش شراب طهورآفرین
تمامیّ اشعار شور آفرین …

… پُر از مدح مولای قنبر علی ست

.

نبی گفت : من کنت مولاه را
نشان داد بعد از خودش راه را
و ابلاغ کرد امر الله را
بگیرید : دامان این شاه را

چرا که تمامیّ دین ، در علی ست

.

سخن بیش از پیش شد دل پذیر
که گفتم از آن دلبر بی نظیر
من آموختم ظهر روز غدیر
علیٌّ امیری و نعم الأمیر

وصیّ به حقّ پیمبر علی ست

.

.

.

محمد قاسمی

.

9 مهر 1393

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *