اشعار آیینی خیمه...

^ من بیمار ، مداوا نکند خشنودم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 خرداد 1400

^ من بیمار ، مداوا نکند خشنودم

متن شعر

من بیمار ، مداوا نکند خشنودم

***

من بیمار ، مداوا نکند خشنودم
غم طبیبم شده و مرگ شده بهبودم

.

هیچ کس نیست ، که باری ز دلم بردارد
عاقبت داغ و غم و درد کند نابودم !

.

اشک بس ریخته ام ، هرکه ببیند گوید
سرو بشکسته ی خم گشته ، کنار جویم !

.

گه ز حق ، مرگ طلب می کنم و گه گویم
کاش می بودم و غمخوار علی می بودم

.

زیر این چرخ علی دوست تر از فاطمه نیست
سند مستندم : بازوی خون آلودم !

.

من نفس می زدم و او کف افسوس به هم
من چه سان گویم و او چون شنود بِدرودم ؟!

.

ای اجل ! پا به سر من ز محبت بگذار !
جز تو کس نیست که از لطف کند خشنودم

.

.

.

استاد حاج علی انسانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *