اشعار آیینی خیمه...

^ نامردهای شهر ، هم در را شکستند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 12 دی 1398

^ نامردهای شهر ، هم در را شکستند

متن شعر

نامردهای شهر ، هم در را شکستند

***

نامردهای شهر ، هم در را شکستند

هم حُرمت ساقی کوثر را شکستند

.

میخانه را آتش زدند و پیش چشمِ

ساقی عالم ، جام و ساغر را شکستند

.

اجر رسالت را ادا کردند … این طور

در پشت در پهلوی مادر را شکستند

.

در را چنان با غیظ با پا باز کردند

که هم زمان با سینه اش ، سر را شکستند

.

با کُشتن یک سوّم از سادات عالم

بدطینتان ، قلب پیمبر را شکستند

.

پس با غلاف تیغ قنفذ ، بین کوچه

بی رحم ها ، بال کبوتر را شکستند

.

با بودن زهرا نمی شد ، صبر کردند

تا توی مسجد ، فرق حیدر را شکستند

.

ضدّ علی بودند که در کربلا هم

فرق سر شهزاده اکبر را شکستند

.

ضدّ علی بودند و با تیر سه شعبه

حجم گلوی ناز اصغر را شکستند

.

.

.

محمد قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *