اشعار آیینی خیمه...

نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 2 آذر 1396

نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود

متن شعر

حجت الاسلام محسن حنیفی

.

نشد که غوره ی نارس شراب ناب شود
ضریح دامن او دست این گدا نرسید

نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف
شکسته باد ، پرم چون به سامرا نرسید

.

غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت
کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست

همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر
ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست

.

شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید
ز درد در وسط حجره دست و پا می زد

برای مرهم زخمش برای تسکینش
بلند مادر خود را فقط صدا می زد

.

همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت
شراره می زد و داغی دوباره شد تازه

دوباره کوچه و نامحرم و فدکنامه
و زخم گم شدن گوشواره شد تازه

.

همین که او دم آخر لبش عطش نوشید
برای تشنگی اش قدری آب آوردند

هنوز خاطر او مانده است این روضه
برای حضرت هادی شراب آوردند

.

غریب بوده ولیکن امام بعد از او
سحر به پیکر پاکش نماز می خواند

کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد
شبیه ناحیه او روضه باز می خواند :

.

فدای تو پدر و مادرم حسین غریب
فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود

شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید
سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *