اشعار آیینی خیمه...

هجوم نیزه ها رو دیدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 14 خرداد 1400

هجوم نیزه ها رو دیدم

متن شعر

هجوم نیزه ها رو دیدم

***

هجوم نیزه ها رو دیدم

صدای ناله تو شنیدم

.

با بال بسته پر کشیدم
به طرف قتلگاه دویدم

.

دوون دوون میام

نفس زنون میام

.
بی رمقم ولی

تا پای جون میام

.

عمو دووم بیار
زنده بمون میام

.

عمو منم مثل داداشم

محاله که ازت جدا شم

.
دارم میام به پات فدا شم

شهید آخر تو باشم

.

وای داره می بره نفسم
خدا کنه دیر نرسم

.

نفس زنون به خون تپیده

عطش امونشو بریده

.
شراره ی نفس نفس هاش

دلمو به خاک و خون کشیده

.

عمو من اومدم

ببین چه حالی ام

.

عمو منو ببخش

که دست خالی ام

.
دردسرت شده

شکسته بالی ام

.

من اومدم با دست خالی
تا تو به غیرتم ببالی

.

کسی تو خیمه غیر عمه

نمی دونه تو در چه حالی

.

وای وای داره می بره نفسم

دیگه شده تنگ قفسم

.
وای داره می بره نفسم
خدا کنه دیر نرسم

.

یکی میشم با پیکر تو
نیابت از برادر تو

.

خدا کنه دووم بیارم

تا دمی که می بره سر تو

.
چی کار کنم خدا

دستم بشه جدا

.

می خوام سپر بشم

جلوی نیزه ها

.
کی می مونه برات

منم بشم فدات

.

از قلب من خبر نداری 
آخه مگه پسر نداری 

.

از رو زمین تنم رو بردار

کی میگه تو سپر نداری 

.
وای داره میبره نفسم 

حالا به بابام می رسم 

.

وای داره می بره نفسم
خدا کنه دیر نرسم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *