اشعار آیینی خیمه...

هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 تیر 1399

هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم

متن شعر

هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم

***

هر قدم یک پنجره از شوق وا کردی به سویم
می توانم از همین جا عطر صحنت را ببویم

.

قطره ام اما سرِ دریا شدن دارم دوباره
می روم خود را در اقیانوس نور تو بشویم

.

حُرّم و دارم به سمت شاه برمی گردم ای کاش
گرچه دستم خالی است اما نریزد آبرویم

.

لطف تو حتی مجال شرم را از من گرفته
مرحمت کردی نیاوردی بدی ها را به رویم

.

پابرهنه می دوم سوی تو مست از جام عشقم
قطره قطره چای شیرین عراقی ها سبویم

.

آن قدَر مستم که گاهی از خودم  می پرسم اصلا
من به سوی تو می آیم یا تو می آیی به سویم ؟

.

بی تو سر شد در میان حیرت و غفلت ، جوانی
با تو اما آب رفته باز می گردد به جویم

.

.

.

محمدجواد الهی پور

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *