اشعار آیینی خیمه...

همینه قدم عشق و همینه حرم عشق

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 مرداد 1401

همینه قدم عشق و همینه حرم عشق

متن شعر

همینه قدم عشق و همینه حرم عشق

***

همینه قدم عشق و همینه حرم عشق

بلند است دمادم علم عشق

.

عزیز است مقامات غم عشق

کتیبه به کتیبه دو خط از محتشم عشق

.

سلام ای دل بی تاب

سلام ای جگر سوخته از ماتم ارباب

.

سلام ای تب دریا 

سلام ای لب خشکیده ی سقا لب دریا

.

سلام ای نم باران

سلام ای سر بر نیزه و ای پیکر عریان

.

جهان گشته سیه پوش

 از این غم از این غصه که آتش زده بر عالم و آدم

.

زمین اشک و زمان اشک

هویداست به هر جای جهان اشک

.

به پا گشته عزای نوه ی حضرت خاتم

و جبریل صدا می زند از عرش معظم

.

که ای عالمیان جامه ی اندوه بپوشید

رسیده ست محرم رسیده ست محرم 

.

فلک مست تماشاست

جهان محشر کبرا و شرر در دل دریاست

.

و در پهنه ی گیتی اثر واقعه پیداست

ملائک همه جمعند ؛ که در عرش خداوند عزای پسر فاطمه برپاست

.

رسولان همه از آدم و خاتم

علی ابن ابیطالب و مولا حسن و حضرت سجاد

.

سپس باقر آل علی و حضرت صادق

پس از حضرت کاظم پسرش شاه خراسان

.

جواد است پس از او و سپس هادی امت

امام حسن عسکری و حضرت قائم

.

و این بزم مهیاست 

همه مستمع و مرثیه خوان حضرت زهراست

.

ببینید حسینم تک و تنهاست

ببینید که در حلقه ی اعداست

.

نه پیراهن و نه جامه و نه عمامه و دستار

ببینید که عریان بدنش در دل صحراست

.

نه تابی نه جوابی و نه یک قطره ی آبی

چه عطشان و پریشان و به رویش چه خضابی

.

سپس آه کشید از ته دل گفت بنیَّ 

بنیَّ قتلوک بنیَّ طرحوک بنیَّ ذبحوک و من الماء فرات منعوک

.

جهان خانه ی ماتم شد و

آشفته و در هم شد از این ناله ی جانسوز

.

که امروز رسید

از طرف حضرت صدیقه به عالم

.

که ای عالمیان جامه ی اندوه بپوشید

رسیده ست محرم رسیده ست محرم 

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *