اشعار آیینی خیمه...

^ هنوز دل نگرانم از آن دوشنبه به بعد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 مهر 1399

^ هنوز دل نگرانم از آن دوشنبه به بعد

متن شعر

هنوز دل نگرانم از آن دوشنبه به بعد

***

هنوز دل نگرانم از آن دوشنبه به بعد
هنوز آه نهانم از آن دوشنبه به بعد

.

مرا شکسته در این خانه خنده های زنم
کسی نبود که حرفی مگو به او بزنم

.

مدینه سبّ علی می کند مقابل من
رفیق نان و نمک ، طعنه می زند به حسن

.

به آن دلی که شکسته است دست رد زده اند
چهل نفر به غرور حسن لگد زده اند

.

بگو که خوردم از این ها شکست سنگینی
زده است مادر من را چه دست سنگینی

میان کوچه زمین خورد گُل ؛ ز ریشه شکست
همین که ضربه ی بد خورد ، بار شیشه شکست

.

غریب ماندنِ بابایم از سرم افتاد
دری که سوخت فقط روی مادرم افتاد

.

دعای مادر خود را شنیدم ای مردم
قنوت دست ورم کرده دیدم ای مردم

.

به خانه ، حوریه را دست بر کمر دیدم
لباس پاره ی او را به میخ در دیدم

.

شنیدم آیه ی ” الهکم التکاثر ” را
ولی نشد بتکانم غبار چادر را

.

چقدر غصه ی آن کوچه ها بی اندازه است
هنوز خونِ روی گوشواره اش تازه است

.

حسین و زینب و عباس را خبر بکنید
نظر به تشت و به این پاره جگر بکنید

.

اگرچه خون دل تازه روی این لب هست
هزار شکر که عباس ، پیش زینب هست

.

اگرچه تیر ، تنم را به چوب می دوزد
چه خوب ، معجر زینب دگر نمی سوزد

.

به دست های پر از بوسه ام طنابی نیست
کنار تشت من اینجا دگر شرابی نیست

.

تمام درد حسن درد کربلاست حسین
سرت مقابل زینب به نیزه هاست حسین

.

.

.

رضا دین پرور

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *