اشعار آیینی خیمه...

^ گریه بود اولین صدا ، آری

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 31 مرداد 1399

^ گریه بود اولین صدا ، آری

متن شعر

گریه بود اولین صدا ، آری ! روز اول که چشم وا کردیم

***

گریه بود اولین صدا ، آری ! روز اول که چشم وا کردیم

کشته ی اشک ! ما هم اسم تو را با همان اشک‌ ها صدا کردیم

.

از همان شیرخوارگی مادر ، کاممان را به تربتت وا کرد
روضه ی شیرخوارگان رفتیم ، گریه بر طفل کربلا کردیم

.

داشت کم ‌کم سه سالمان می ‌شد ، چقدر یک سه ‌ساله شیرین است
ناز کردیم و در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم

.

سیزده ساله … اهل درد شدیم ، با تو بار آمدیم و مرد شدیم
تانک ‌ها شاهدند ، فهمیدیم عهد را و به آن وفا کردیم

.

علیِ اکبرت به ما آموخت ، پای این عشقِ پاک ، باید سوخت
سوختیم و جوانی خود را پای عشق شما فدا کردیم

.

افتخار سیاه‌ پوشی را ، از غلامِ سیاهتان داریم
این دل ، آن خاک تیره بود ، که بعد ، با نگاه شما طلا کردیم

.

هر کجا بوی سیب می‌ آید ، حتماً اسم ” حبیب ” می ‌آید
پیر گشتیم ، خسته اما نه ، سر پیری ببین چه ‌ها کردیم

.

سر پیری ، پیاله ‌نوش شدیم ، در حرم ‌ها علم به دوش شدیم
از جوان‌ها جوان ‌تریم حسین ! با غمت شورها به ‌پا کردیم …

.

تا که دیدیم ربنایت را زیر باران تیرها خواندی
در حضورت نمازِ بی‌ دردِ همه ی عمر را قضا کردیم

.

هر زمان بی ‌قرار یار شدیم ، زار از زخم انتظار شدیم

کمی از تربت تو بوییدیم ، دردمان را کمی دوا کردیم

.

.

.

قاسم صرافان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *