عباس شاه زیدی
.
گریه غوغا می كند ، دل های ویران بیشتر
صحن را پر كرده امشب بوی باران بیشتر
.
یا تو داری می كشی شعر مرا سمت جنون
یا دل من می زند خود را به توفان بیشتر
.
خوب جایی آمدی زائر مگر نشنیده ای
می شود هر مشکل آسان با كریمان بیشتر
.
از شما پنهان نباشد از خدا پنهان كه نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
.
بسته هر كس جایی از جغرافیا دل را و من
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
.
شب میان پنج صحن و هفت ایوان طلا
ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر
.
پنجره فولاد یعنی بارش یكریز نور
هرچه اینجا درد می بینید درمان بیشتر
.
علّتش را من نمی دانم ولی در این حرم
بوی عطر كربلا جاری است در جان بیشتر
.
دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر
.
هرچه كردم تا ضریحت را ببوسم لحظه ای
بست بر من راه را این بیشتر ، آن بیشتر
.
این كه ما را دوست می دارید یا نه با شماست
ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر
.
.
.
نظرات