اشعار آیینی خیمه...

^ گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 مرداد 1400

^ گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها

متن شعر

گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها

****

گواهی می دهم بر ذات حق خواهِ علی تنها
میسر می شود توحید ، از راه علی تنها
.
هر آنچه خیر از روز ازل نازل بر عالم شد
تماماً بوده از خیرات درگاه علی تنها
.
تمام صحبت و پندار اهل فضل این عالم
ندارد فضل یک گفتار کوتاه علی تنها
.
هم از تاریکی زندان و هم از چاه ، یوسف را
خلاصی داده نور چهره ی ماه علی تنها
.
تمام عمر بر مردم تفاخر می کنم آری
اگر یک دم شوم خاک قدمگاه علی تنها
.
علی از قبل خلقت هم میان عرش ، حاکم بود
علی دست خدا در خَلق افلاک و عوالم بود

.

خدا خود خواست حیدر با رسولش همنشین باشد
قرین فاطمه باشد ، امیرالمؤمنین باشد
.
زمان وحی قرآن بر نبی از جانب خالق
ثناگوی علیِ مرتضی ، روح الامین باشد
.
بهای حب او را میثم تمار می فهمد
اراده کرده حق ، حب علی معیار دین باشد
.
به زیر باب خیبر بر تمام خلق ثابت شد
علی دست خداوند جلی در آستین باشد
.
بدون حب او هر طاعتی معصیت و فسق است
اراده کرده خالق تا قیامت اینچنین باشد
.
دل خود را به حبش با صفا و صیقلی کردند
تمام انبیا سجده بر انوار علی کردند
.

علی در معرکه بر پشت خود می بست جوشن ؟ نه
فرارش را مگر دیده است وقت جنگ ، دشمن ؟ نه
.
اُحد دور نبی خالی شد و اصحابِ بی تقوا
به فکر جان خود بودند اما سرور من نه
.
مگر آن شب که طرح قتل احمد را عیان کردند
کسی جز مرتضی جای نبی خوابید ؟ اصلاً نه
.
قسم بر منصب قنبر ، محال است اینکه کس گوید
علی یک جامه ، بهتر از غلامش کرده بر تن ، نه
.
نه اینکه او فقط حق است بلکه حق ملاکش اوست
نبی خوانده است حیدر را قَسیمُ النّارِ والجَنّة
.
میان اعتقاد ما علی بالاترین اصل است
ولای او پس از طه بلاشک و بلافصل است

.
علی گفتن به شور و شوق می آورد طه را
برای او فقط خوانده نبی ” مَن کُنتُ مولا… ” را
.
نبی فرموده حب او چو آتش محو خواهد کرد
چنان هیزم که می سوزد ، گناهان و بدی ها را
.
نبی فرموده در حیدر نظر کن چون که خواهی دید
علوم آدم و ادراک نوح و زهد یحیا را
.
نبی فرمود از قول امین وحی جبرائیل
امیرالمؤمنین تنها سزاوار است زهرا را
.
خلاصه کل جریان در عَلیٌ مِنّی اش پیداست
سپس فرمود أنا مِنهُ که گوید سرّ اعلا را
.
علی لایوصف است و تا ابد اینگونه خواهد بود
وجود نازنینش برترین اعجاز احمد بود
.
بزرگی چیست ؟ یک عمری حقیر مرتضی بودن
نمک گیر و بدهکار غدیر مرتضی بودن
.
یقین دارم که برتر از تمامی عبادات است
ثناگوی صفات بی نظیر مرتضی بودن
.
امین اللهِ فی أرضه ، سفیر الله فی خلقه
سعادت چیست ؟ تنها در مسیر مرتضی بودن
.
چه رؤیای قشنگی ، تحت ایوان نجف ماندن
چه تعبیر بلندی ، مستجیر مرتضی بودن
.
به ابن ملجم ملعون هم از شیر یتیمان داد
تفاوت می کند حتی اسیر مرتضی بودن
.
علی وجه خداوند است و او از هر طرف پیداست
فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا … وجه آقای نجف پیداست
.

فرار از جنگِ ترسوها لطیفه نیست اصلا نیست
فراری لایق وصف خلیفه نیست اصلا نیست
.
میان قوم و اجداد و تمام اهل و اولادم
خدا را شکر از اهل سقیفه نیست اصلا نیست
.
وظیفه گفتن از حق علی و از غدیر اوست
هر آنچه غیر از این واجب ، وظیفه نیست اصلا نیست
.
چه احمق بود ملعونه ، به جنگ مرتضی آمد
حریف دلدلش هم آن ضعیفه نیست اصلا نیست
.
به جز عشاق حیدر فاطمه ننوشته نامی را
از اهل فسق نامی در صحیفه نیست اصلا نیست
.
چه ها کرده ، عطا کرده ، برایم مادری کرده
دعا فرموده زهرا تا دلم را حیدری کرده
.
خدا نام علی را در تمام دهر گنجانده
برای غیر از او خورشید خود را برنگردانده
.
اگر سلمان و جُندب معرفت بر نور حق دارند
علی از نور خود قدری به قلب آن دو تابانده
.
چنان جان بر کف و مستانه از احمد حمایت کرد
حدیث منزلت را در مقاماتش نبی خوانده
.
ولی الله اعظم با دَم خود معجزه کرده
اگر آتش ، خلیل الله عالم را نسوزانده
.
به غارت کردنِ عَمرو لعین در معرکه هرگز
علی قلب و وجود خواهر او را نلرزانده
.
شبیه مرتضی مرد و جوانمردی نمی بینم
به جز حیدر به اهل درد ، همدردی نمی بینم
.
بخوان اوصاف حیدر را ، خضوعش را ، خشوعش را
بخوان تفسیر خاتم بخشیِ بین رکوعش را
.
به خاطر دارد آری جای جای مسجد کوفه
نوای ذکر تسبیح و مناجات و دموعش را
.
نداد از سهم بیت المال حتی سکه ای ناحق
برادر هم ندید از حق عدولش را ، رجوعش را
.
اگر خورشید بالا رفت هر صبح و نمایان شد
گرفت از گنبد شاه نجف اذن طلوعش را
.
نپرس از ختم این دیوانگی از دوری صحنش
بپرس از صاحب ایوان طلا راز شروعش را
.
علی معیار حزب الله و تنها راه این حزب است
صَدَق اللهِ بی نام علی بر پایه ی کذب است
.
چنان شمعی که بر بال و پر پروانه ارزش داد
علی بر ذات اعمال خداخواهانه ارزش داد
.
نجف ویرانه ای دور از نگاه اهل معنا بود
نفس های علی بر خاک این ویرانه ارزش داد
.
مگر کعبه نبود اول پر از بت های رنگارنگ
خلیل اللهیِ حیدر بر این بتخانه ارزش داد
.
قدم های علی خیرِ فراوان داشت بر هر جا
قدم های علی بر مسجد حنانه ارزش داد
.
ندارد ارزشی بی مرتضی پیمانه ی کوثر
وجود ساقی کوثر بر این پیمانه ارزش داد
.
به عشق دیدن رویش خراب و خانه بر دوشم
من از دست کسی غیر از علی کوثر نمی نوشم
.
تمام عرشیان دلتنگ رخسار علی هستند
ملائک یک به یک مجنون و تبدار علی هستند
.
نبی فرموده در معراج ، دیدم با دو چشم خود
تمام انبیا مشتاق دیدار علی هستند
.
نزول ” هل اتی ” در شأن او اینگونه ثابت کرد
کریمان دو عالم هم گرفتار علی هستند
.
نه تنها شیعیان او ، مخالف های آیینش
نمک گیر سخن های گهربار علی هستند
.
سلیمان را معلم بود ، علی آن خضرِ موسی بود
رسولان تا خود محشر ، بدهکار علی هستند
.
علی ذکر درختان و علی تسبیح امواج است
علی مانند کعبه در میان اهل معراج است
.
همان روزی رسانی که کرم ، کار مدامش شد
میان سفره ، قرص نان خشکِ جو طعامش شد
.
زمین از شرق تا غربش کمی از ملک این آقاست
تمام عالم هستی ، همان اول به نامش شد
.
چنان ملجأ به موجودات عالم وقت غربت بود
که حتی گرگ وحشیِ بیابان هم کلامش شد
.
تمام آیه های سابقون و حکمت و تطهیر
به صوت حضرت جبریل ، نازل در مقامش شد
.
چه نیکو مطلعی کعبه شده زایشگه حیدر
شهیدِ بین سجاده شدن حُسن ختامش شد
.
علی باور شدن پایان گمراهی و هر شکی است
علی تنها درِ شهر علوم احمد مکی است
.
سفارش های پیغمبر فراموش و دگرگون شد
غریبیِ علی بعد از سقیفه روز افزون شد
.
بیان ظلم هایی که به او کردند در تاریخ
شبیه حُسن هایش از توان وصف بیرون شد
.
چه ها کردند با خیبرشکن ، زانو بغل می کرد
دل حیدر پس از احمد به داغ همسرش خون شد
.
صدای ناله ی فضه خُذینی کشت مولا را
علی خیره به دست غرق خون فضه خاتون شد
.
اگرچه مرتضی در خاک غربت دفن شد اما
حسینش بین تیر و نیزه و شمشیر مدفون شد
.
حسینش را غریبانه به روی بوریا چیدند
بنی هاشم کنار پیکرش چون ابر باریدند

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *