اشعار آیینی خیمه...

آن که حرفش همیشه در فرداست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 آبان 1397

آن که حرفش همیشه در فرداست

متن شعر

آن که حرفش همیشه در فرداست

مثل روز ظهور خود زیباست

وقتی آمد تو خوب می فهمی

در چه جائی جزیره ی خضراست

.

اصل او ریشه در خدا دارد

آخرین فرع ساقه ی طوباست

.

ظاهرش ساده و همه فهم است

باطنش در تجرُّدِ عنقاست

.

دست ها را به حرف می آرد

خصلتش مثل محشر کبراست

.

چشم او قاب صورتی نیلی

عکس تابوت بانوئی تنهاست

.

روح او مثل یک قصیده بلند

اسم او مثل یک غزل کوتاست

.

پشت این پنجره چه می گذرد ؟

کوچه انگار ، حجم یک غوغاست !

.

انتظاری دوباره می گرید ؟

یا صدای سکوت این شب هاست ؟

.

می پرد پلک چشم های همه

می زند در ، که میهمان شماست ؟؟؟

.

.

.

شیخ سید رضا جعفری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *