از بس که فرشته است گذر جای ندارد
جبریل سر آورده و پر جای ندارد
.
بند آمده این راه دگر جای ندارد
با دختر بابا که پسر جای ندارد
.
امشب شب عشق است ، شب مادر باباست
با قبله بگو قبله ی ما حضرت زهراست
.
بالاتر از آن خط که نوشتند تو هستی
مدحی که نخواندند و نگفتند تو هستی
.
با نقطه ی با ، نقطه ی پیوند تو هستی
آیینه ی قدی خداوند تو هستی
.
چیزی به جز از نور خداوند نداری
سوگند خدا گفت که مانند نداری
.
بانو چه شگفت است هبوطی که تو داری
قدر است چه قدری ملکوتی که تو داری
.
صد رشته قنات است قنوتی که تو داری
آرامش دریاست سکوتی که تو داری
.
دریای علی ، غیرت طوفانی ات عشق است
ای مردترین مرد ، رجز خوانی ات عشق است
.
جایی که ز شانت پدر افتاده ی تو بود
معراج گل چارقد ساده ی تو بود
.
محراب پر از برکت سجاده ی تو بود
یک راه اگر بود فقط جاده ی تو بود
.
سلمان شدم از رایحه ی نان تنورت
ما نان تو خوردیم به قربان تنورت
*
آموخت ملک پیش تو پروانه شدن را
دادید به ما سائل این خانه شدن را
.
مجنون شدن و آتش میخانه شدن را
ایوان نجف رفتن و دیوانه شدن را
.
بر روی لبم خوش تر از این ساغر کج نیست
گویند خلایق که به دیوانه هرج نیست
*
دلبسته ی تو هست خدا شیر خدا نیز
این خانه همه مادری اند و دل ما نیز
.
دنبال شما هست نجف و کرببلا نیز
صحن تو بقیع نیست فقط ، صحن رضا نیز
.
از ریشه ی آن چادر اگر ریشه ی شیعه است
از خطبهی برّنده ات اندیشه ی شیعه است
.
عزم من و تو جزم شد و کارگر افتاد
دشمن به عقب رفته و از پشت سر افتاد
.
تا پای فشردیم از عالم سپر افتاد
با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد
.
ما صخره ی سختیم که از باد نلرزیم
این درس به ما مادر ما داد نلرزیم
*
هرجا که بلند است به زیر قدم ماست
بر هرچه سه تیغ است شکوه علم ماست
.
هر بیش که دارند در این پهنه کم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
.
ما درس جز از محضر اسلام نگیریم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
*
هر باد مخالف شده جوشن به تن ما
هر تیر توان داد به برخاستن ما
.
با ماست همیشه نفس بت شکن ما
در سایه ی زهراست تمام وطن ما
.
این خصم زبون است اگر بد دهنی کرد
وین سیره ی زهراست که دشمن شکنی کرد
*
جایی که ملک چشم کشد گَرد محال است
با نام شفا پرور تو درد محال است
.
جز شیر خدا گرد تو یک مرد محال است
در پیش تو در شهر هماورد محال است
.
با تیغ به تو تکیه کند شیر خداوند
ای خطبه ی تو غیرت شمشیر خداوند
.
از روز ازل هر تپشت یاد علی بود
نبضت ، ضربانت ، نفست ناد علی بود
.
این هشت فلک فاطمه آباد علی بود
خانم همه ی حرف تو فریاد علی بود
.
میلاد تو و باز نمک گیر غدیریم
از توست که مانند تو درگیر غدیریم
.
چادر بتکان اذن به باران بده بی بی
بر مشک ابالفضل کمی جان بده بی بی
.
مهریه ی خود را لب طفلان بده بی بی
یک جرعه به این جمع پریشان بده بی بی
.
ما را شب جمعه است حرم هم ببر امشب
ما را شب جمعه است تو درهم بخر امشب
.
.
.
حسن لطفی
.
نظرات