از عرش آمدند ملائک به خدمتش
***
از عرش آمدند ملائک به خدمتش
تنها به قصد عرض ارادت به حضرتش
.
حالا در امتداد مسیر پیمبریش
می آید از حرا پی اظهار بعثتش
.
از لحظه ی الست که نه پیشتر از آن
بر شانه اش خدا زده مهر نبوّتش
.
او خاتم تمامی پیغمبران شده ست
پس ختم هرچه خیر بوَد در رسالتش
.
بوی گلاب ناب زمین را گرفته است
آری نشسته دُرّ عرق روی صورتش
.
افتاد کوه نور به سجده مقابلش
تا دید جلوه می کند این سان أُبُهّتش
.
در شرح بندگیش چها می شود نوشت ؟
جایی که می رسد به خدایش هویّتش
.
پیش از ظهور رحمت کُلیّه اش به دهر
کِی شاه می نشست کنار رعیّتش ؟
.
یک دم زبان به شکوه گری وا نمی کند
هرچند می کنند دمادم ، اذیّتش
.
کوثر رسیده است به او پس مشخّص است
ننشسته است گرد به دامان عصمتش
.
باید که پرچمش همه جا قد علَم کند
وقتی علی ست یار نخست شریعتش
.
او آمده ست تا که بفهمند اهل دین
دین خداست ، عشق به حیدر حقیقتش
.
در هر دو حال گفته فقط یا علی مدد
قربان جَلوتش که بوَد مثـل خَلوتش
.
امشب شب زیارت مخصوصه ی علی ست
پس شک نکن که رفته نبی هم زیارتش
.
.
.
محمد قاسمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید