اشعار آیینی خیمه...

^ اميد قلب خسته در اين شب سياهی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 اردیبهشت 1397

^ اميد قلب خسته در اين شب سياهی

متن شعر

اميد قلب خسته در اين شب سياهی
در راه مانده‌ ای را درياب با نگاهی

.
ديگر بيا که بی‌ تو از دست رفته‌ ام من
ای وای از تباهی ای وای از تباهی

.
افتاده بودم از پا در جاده‌ ی غم اما
دادم به خود تسلا ديگر نمانده راهی

.
در سايه‌ سار لطفت جايی برای ما هست ؟
با دل چه کرده بی‌ تو شب‌ های بی‌ پناهی

.
برگرد ای انیسِ شب گریه‌ ی مدینه
عمری‌ ست مانده آقا بر راه تو نگاهی

.
ای التیام سیلی ، با چشم‌ های نیلی
مادر تو را صدا زد هر شام و صبحگاهی

.
یک گوشواره گم شد در بین کوچه و رفت
یک گوشواره از دست در غارتِ سپاهی

.
انگشتری به دست تو دوخته دمادم
چشمان حسرتش را از بین قتلگاهی

.

.

.

یوسف رحیمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *