اشعار آیینی خیمه...

^ ای حضرت مونث در جمع مردها

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 بهمن 1396

^ ای حضرت مونث در جمع مردها

متن شعر

ای حضرت مونث در جمع مردها
ای نازک شکستنی اینجا کجا شما ؟

.
ای سیب نو ظهور ، نزول شما بخیر
خوش آمدید از سفر از باغ از خدا !!

.
اوقات زیر سایه ی طوبا چطور بود ؟
اینجا جهنم است نپرسید حال ما

.
چهل سال منتظر شده یک مرد بی پسر
از شاخه ات بچیند و بی هیچ ادعا …

.
حالا که تشنه می شودت چشمه می شوی
وقتی گرسنه می شودت می شوی غذا

.
نه ماه صبر کردی و نه سال زندگی
نه سال عاشقی کن و این بیست و هفت را

.
یک سفره کن به وسعت باغ فدک ، زمین
دعوت کن از تمام اهالی روستا

.
یکتایی و بدون مثل ، مثل هیچ کس
مثل علی – که شوهرتان – مثل مصطفا

.
تو با ظهور این دو نفر مو نمی زنی
خانم بگو شما یکی هستید یا سه تا ؟

.
هم بوی یاس داری و هم بوی سیب و به
می خواستم ببویمت ای گل جدا جدا

.
هر روز نور می خورد از چشم هایتان
سیاره ی گرسنه ، خورشید ناشتا

.

تو کارِ خانه می کنی اما بدون دست
بر خاک راه می روی اما بدون پا

.
خسته شدید از این همه کثرت از این نزول
خسته شدید از تو و من ، او ، شما و ما

.
تاول زده است دست شما خاک بر سرم
دستاس را به من بده خانم چرا شما ؟

.
آیا کسی بدون وضو دست زد به تو ؟
ای سیب ، گونه های تو سرخ از حیا چرا ؟

.
من پهلوی تو هستم و تو چشم های من
من ضربه می خورم و تو باقی ماجرا …

.

.

.

شیخ سید رضا جعفری

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *