اشعار آیینی خیمه...

ای روزگار چشم علی از تو سیر بود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 شهریور 1397

ای روزگار چشم علی از تو سیر بود

متن شعر

ای روزگار چشم علی از تو سیر بود

دنیا همیشه در نظر او حقیر بود

.

یک لحظه هم به رنگ و لعاب تو دل نبست

مردی که پارسایی او بی نظیر بود

.

وقتی دلم به سمت نجف رهسپار شد

با صد هزار قافله غم هم مسیر بود

.

در شام تار زندگی من چراغ راه

خورشید روی عارف روشن ضمیر بود

.

در نسخه ی اصیل مفاتیح چشم او

نام علی ادامه ی جوشن کبیر بود

.

اوج کمال مرد خدا طی الارض نیست

یا چشم برزخی … که از آن ناگزیر بود

.

سرمست واژه واژه ی نهج البلاغه بود

مبهوت بی کرانگی الغدیر بود

.

می گفت نردبان سلوکش فقط علی ست

این سیر رو به رشد خلل ناپذیر بود

.

هنگام مرگ آرزوی دیگری نداشت

چشم انتظار دیدن روی امیر بود

.

.

.

احمد علوی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *