اشعار آیینی خیمه...

^ ای هلال خون دوباره سر زدی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 بهمن 1396

^ ای هلال خون دوباره سر زدی

متن شعر

ای هلال خون دوباره سر زدی

ای محرم بار دیگر آمدی

.

زخم دل با دیدنت کاری شده

خون به دامان افق جاری شده

.

در تو باغ لاله ی پرپر بود

عکس لبخند علی اصغر بود

.

ای هلال خون چرا باز آمدی

گرچه خونینی سرافراز آمدی

.

در تو بینم اشک خیر الناس را

زخم فرق حضرت عباس را

.

در تو بس داغ مکرر دیده ام

پیکر صد چاک اکبر دیده ام

.

در تو بینم خیمه های سوخته

کام خشک و دامن افروخته

.

در تو بینم صورت و خاک تنور

در تو بینم سینه و سم ستور

.

در تو بینم جسم هفتاد و دو تن

غرق خون افتاده بی غسل وکفن

.

در تو بینم گریه ی دُردانه ها

کعب نی بر روی کتف و شانه ها

.

در تو بینم یاس نیلی پوش ها

در تو بینم خون روان از گوش ها

.

در تو پیدا آتش تاب و تب است

صورت یک مرکب بی صاحَب است

.

در تو می بینم که از خون جبین

شسته وجه الله روی نازنین

.

در تو می بینم یتیمی بارها

تشنه لب جان داده زیر خارها

.

در تو بینم چهره ها از خون خضاب

بر لب طفلی نوشته آب آب

.

وای وای ای ماه ماتم ! بازگرد

ای هلال غصه و غم ! بازگرد

.

باز شو ای ماه اشک و ماه آه

ترسم آید شمر دون در قتلگاه

.

سوخت قلب عالم و آدم بس است

شعله بر دل ها مزن ” میثم ” بس است

.

.

.

استاد حاج غلامرضا سازگار

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *