اشعار آیینی خیمه...

^ ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 مرداد 1397

^ ای پنجمین امام که معصوم هفتمی

متن شعر

ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور ” سلامٌ علیکمی “

.

بر درد جهل خلق ، ز عالم طبیب‌ تر
نامت غریب و قبر ، ز نامت غریب‌ تر

.

وقف علوم و دانش و دین کرده ، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش

.

آب و گل و سجیّت تو ، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت

.

گلدسته‌ ای نداشت حرم ، مرقدی نبود

صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود

.

این خاک عشق باشد و بر باد کی رود ؟
غم‌ های عهد کودکی از یاد کی رود

.

آتش به خرمن جگر از آه ، با تو بود
یک عمر ، خاطرات تو همراه با تو بود

.

از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه …

.

تو طفل روی ناقه ی عریان نشسته‌ ای
بر روی رحل ناقه ، چو قرآن نشسته‌ ای

.

تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ ای
بر روی خار ، همره طفلان دویده‌ ای

.

دیدی تو خیمه‌ های به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را

.

.

.

استاد حاج علی انسانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *