اشعار آیینی خیمه...

^ ای چهره ی تو ، آینه ی کبریا علی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 7 آذر 1397

^ ای چهره ی تو ، آینه ی کبریا علی

متن شعر

ای چهره ی تو ، آینه ی کبریا علی

خاک در تو ، تاج سر انبیا علی

.

تابان ز آستان تو ، انوار ایزدی

بیرون ز آستین تو دست خدا علی

.

می ریزد از نگاه تو ، اکسیر زندگی

می جوشد از دهان تو آب بقا علی

.

شرک است اگر به جای خدا خوانمت ولی

از تو خدا نبود و نباشد جدا علی

.

ما در تو دیده ایم خدا را که بوده ای

آیینه ی تمام نمای خدا علی

.

چون ذرّه ها که در دل دریا یکی شوند

در تو خلاصه گشت همه ماسوا علی

.

مس را شنیده ای که طلا کرد کیمیا

صافی دلان مِسَند و تویی کیمیا علی

.

فانوس مهر و ماه به کف ایستاده ای

در راه کهکشان که تویی رهنما علی

.

در رفعت و شکوه ز هفت آسمان گذشت

کاخ فضیلتی که تو کردی بنا علی

.

جز با تو دردمند تو درمان نمی شود

گیرد اگر ز دست مسیحا دوا علی

.

عیسی که مرده را به دمی زنده می کند

بیمار اگر شود ز تو خواهد شفا علی

.

دور اوفتاد از کف موسی عصای او

آنجا که گشت دست تو معجزنما علی

.

در آسمان مهر تو گر پر نمی گشود

دولت کجا و سایه ی بال هما علی ؟

.

از منجلاب نفس که ما را برون کشد

بر دامنت اگر نرسد دست ما علی ؟

.

تو یار بیدلانی و غمخوار بی کسان

آخر بگیر دستِ منِ مبتلا علی

.

لبّیک خویش را زِ دهان خدا شنید

هر بیدلی که از دل و جان گفت یا علی

.

.

.

ابوالحسن ورزی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *