^ ای چهره ی تو ، آینه ی کبریا علی
ای چهره ی تو ، آینه ی کبریا علی
خاک در تو ، تاج سر انبیا علی
.
تابان ز آستان تو ، انوار ایزدی
بیرون ز آستین تو دست خدا علی
.
می ریزد از نگاه تو ، اکسیر زندگی
می جوشد از دهان تو آب بقا علی
.
شرک است اگر به جای خدا خوانمت ولی
از تو خدا نبود و نباشد جدا علی
.
ما در تو دیده ایم خدا را که بوده ای
آیینه ی تمام نمای خدا علی
.
چون ذرّه ها که در دل دریا یکی شوند
در تو خلاصه گشت همه ماسوا علی
.
مس را شنیده ای که طلا کرد کیمیا
صافی دلان مِسَند و تویی کیمیا علی
.
فانوس مهر و ماه به کف ایستاده ای
در راه کهکشان که تویی رهنما علی
.
در رفعت و شکوه ز هفت آسمان گذشت
کاخ فضیلتی که تو کردی بنا علی
.
جز با تو دردمند تو درمان نمی شود
گیرد اگر ز دست مسیحا دوا علی
.
عیسی که مرده را به دمی زنده می کند
بیمار اگر شود ز تو خواهد شفا علی
.
دور اوفتاد از کف موسی عصای او
آنجا که گشت دست تو معجزنما علی
.
در آسمان مهر تو گر پر نمی گشود
دولت کجا و سایه ی بال هما علی ؟
.
از منجلاب نفس که ما را برون کشد
بر دامنت اگر نرسد دست ما علی ؟
.
تو یار بیدلانی و غمخوار بی کسان
آخر بگیر دستِ منِ مبتلا علی
.
لبّیک خویش را زِ دهان خدا شنید
هر بیدلی که از دل و جان گفت یا علی
.
.
.
ابوالحسن ورزی
.
نظرات