اشعار آیینی خیمه...

ای که از زخم فراوان ، مظهر بی چند و چونی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 آذر 1397

ای که از زخم فراوان ، مظهر بی چند و چونی

متن شعر

ای که از زخم فراوان ، مظهر بی چند و چونی

***

ای که از زخم فراوان ، مظهر بی چند و چونی

در حجاب خاک و خون چون شاهد غیب مصونی

.

آه و واویلا ! چنان کوبیده ی سُمّ هَیونی

همچو اسم اعظمی کز حیطه ی دانش برونی

.

وی که با آن تشنه کامی غرقه ی دریای خونی

آنچه گویم آنچنانی ، باز صدچندان فزونی

.

بانوان را خیمه ی سر بودی ، اکنون سرنگونی

خیمه سوزان را نمی‌ گویی چرا ” یا نارُ ، کوُنی ” ؟

.

نازپروردِ تو بودم ، داد از این حالِ کنونی

عزّت و حرمت مبدّل شد به خواری و زبونی

.

سرخ رویی را به سیلی برد چرخ نیل گونی

سرفرازی رفت و شد پامال هر پستی و دونی

.

از رباب دل کباب آخر نمی‌ پرسی که : چونی ؟

یا که از لیلی : چرا سرگشته ی دشت جنونی ؟

.

عمّه‌ ام ، آن دختر سلطان اقلیم ” سَلونی “

نیست اندر عالم امکان چو او ذاتُ الشُّجونی

.

نیست جز بیمارِ ما را ، مَحرمی یا رهنمونی

ناگهان بشنید از حلقوم شه رازِ درونی  :

.

” شیعَتی ! ما إن شَرِبتُم رَی عَذْبٍ فَاذْ کُروُنی “

” أوْ سَمِعْتُمْ بِغَریبٍ أوْ شهیدٍ فَانْدُبوُنی “

.

.

.

آیه الله العظمی غروی اصفهانی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *