اشعار آیینی خیمه...

^ بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 اردیبهشت 1398

^ بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت

متن شعر

بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت

***

بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت

قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت

.

گریه و حال نماز صبح های من چه شد ؟

خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت

.

از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد

جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت

.

یا رفیق لا رفیق له حلالم کن اگر 

بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت

.

نور مولا نیست دیگر در میان سفره ام

بی خیالی من از این سفره برکت را گرفت

.

نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد

مستی انجام معصیت نجابت را گرفت

.

ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتر است

باخت ؛ این شب ها کسی که کنج عزلت را گرفت

.

لذت افطار با خرمای نخل کربلاست

خوش به حال هر که از زهرا زیارت را گرفت

.

یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد

نیزه ای روی لب آقا اجابت را گرفت

.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *