بانو ! سه ماه حرف تو با چشم و با سر است
آهى بکش ! که آه تو درمان حیدر است
.
چادر به سر نکن … همه ى باور على
زخمى خدا نکرده به زیر معجر است ؟
.
هر شب حسین پیش حسن گریه مى کند
رازى میان گریه ى این دو برادر است …
.
گفتم براى خانه ى مان در بیاورند
نام تو هم به روى بلنداى سر در است …
.
اصلاً بیا به فکر گذشته نباش … خب ؟
حالا که حال و روز تو امروز بهتر است
.
یاد تو در دلش ، زده آتش حسین را
آنچه زده زمین پسرت داغ اکبر است
.
.
.
آرمان صائمى
.
نظرات