با خاک غم سرشتند رنگ مشیت گِل
با خاک غم سرشتند رنگ مشیت گِل
***
با خاک غم سرشتند رنگ مشیت گِل
نردیک کن خدایا بُعد مسافت دل
.
نامه رسان نبرده است مضمون آه ما را
مشتاقی ام فتاده دست نسیم کاهل
.
با موج های ذاکر قصد عروج کردیم
سمت کجا وزیدی ای بادبان غافل
.
عمری جزیره بودیم اما نه بین دریا
ما را احاطه کردند این برکه های جاهل
.
از عمر آبی ما این نقش مانده باقی :
دست دخیل موجی بر مرقد سواحل
.
از ناتوانی ما تنها نه جاده حیران
بر ما اشاره می کرد بُهت نگاه منزل
.
انگورهای بالغ بر تاک ها رسیدند
پس سهم مستی ما کو ای زمین عادل ؟؟؟
.
.
.
شیخ سید رضا جعفری
.
نظرات